ســیــب...

از دلــــ نوشـتـه هــآی مــن..

ماه...

نوشتم و پاک کردم 
هی نوشتم و پاک کردم...
نشد..
میخواستم از بعد از آن روز بنویسم...
از یک توهم  شک بر انگیز
از ماهی که عاشق شهابسنگ شد...
نوشتم و پاک کردم...
میدانی اصلا قضیه عاشقانه نیست...
بحث؛ بحث دلتنگیست...
بحث یک خاطره ی مزاحم است...
بحث یک درد خوب نشدنی...
داستان؛داستان آدمیست که از بعد آن روز ساعت ها ب ماه نگاه میگند بی آنکه پلک بزند...
داستان تلخ است رفیق
نخوان
+خوب اول سلام
+دوم اینکه من اومدم:) توی این چند یا بهتره بگم چندین روز اصلا نشد که بنویسم
+سوم اینکه ممنونم ازتون که تو این مدتی که نبودم اومدین سر زدین
یا علی
  • سین بانو:) ...
  • دوشنبه ۱۷ خرداد ۹۵
نظرات  (۲)
دوشنبه ۱۷ خرداد ۹۵ , ۱۱:۳۸ hoveyda ali
سلام
برای دیدن جدیدترین مطالب در حوزه دشمن شناسی به سایت ما بیایید
www.teeh.ir
جمعه ۲۸ خرداد ۹۵ , ۲۲:۳۴ مریم
نوشنه هات جذابیت قبلو نداره
نویسندش حس و حال قبلو نداره...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
درباره من
وقتی تو نیستی...
شادی!
کلام نا مفهومیست
و دوستت دارم
رازی است که در میان حنجره ام دق میکند...
و من چگونه بی تو نگیرد دلم
اینجا
که ساعت و
آیینه و
هوا
به تو معتادند...
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
پیوندها
پیوندهای روزانه
Designed By Erfan Powered by Bayan