ســیــب...

از دلــــ نوشـتـه هــآی مــن..

کشتی و گذر کردی دستان دعا پشتت.. بر گود گلویم ماند جا پای هر انگشتت..

 از چشمای خاکستری خوشت میومد...چشمای من مشکی بود..
از موهای فر و بلوند خوشت میومد...موهای من صاف و مشکی بود...
ولی من عاشق هیولای عصبانی بودم ک حتی به خودش زحمت نمیداد بروم لبخند بزنه...یا مثلا بگه دوسم داره...یا اینکه بگه دلش برام تنگ شده...
ولی من حاضر بودم با عشق هیولای دوست داشتنیمو تحمل کنم...
همه ی دنیامخلاصه میشد توی نگاه تو...
رفتم نقاشی یاد گرفتم میخاستم رو تابلو حکت کنم که اگه یه وقت فراموشی گرفتم چهره ی تو یادم بمونه...
حاشیه تمام کتابام عکس تو بود...
وقتی تابلومو بهت دادم شکستیش...گفتی ازم متنفری گفتی برم و دیگه حتی بر نگردم...فقط گفتی و گفتی...
صدای شکسته شدن چیزی رو تو وجودم شنیدم...
تمام غرورمو زیر رگبار کلماتت له کردی...
میدونی دیگه دلی نمونده تا دوست داشته باشم...
بعضی وقتا فک میکنم حتی خودت هم بحالم بغض میکنی...
انقدر دوستت داشتم ک نفهمیدم تمام علایقت بر میگشت به یه عشق قدیمی...
به یه آدم که مطمئنا من اون آدم نبودم...
لعنتی دیوونه کننده تر از این وجود داره ک حتی یه ثانیه هم دوستم نداشتی؟
+یهو دلم خاس اینو بنویسمش

الهی و ربی من لی غیرک...

خدا

من هیچوقت بنده خوبت نبودم اون بنده ات هم نبودم  که همیشه به یادت باشم

من اون آدم بده ی توی داستانم که همیشه ته قصه پشیمون میشه...

خدایا دوباره رسیدیم به این ته قصه...این آدم بده بازم پشیمونه..

خدا 

من کی رو جز تو دارم؟اگه منو از در خونت برونیم من کجا برم؟

حتی اگه منو‌بیرونم کنی از در خونت...نمیرم..انقد الهی و ربی من لی غیرک میگم که ببخشیم

خدا

من از خودم به تو پناه آوردم....دستمو بگیر...خدا دستمو نگیری زنده نمیمونم به عزت و شرف لا اله الا الله....

خدا

هممون یه دعای مشترک داریم 

خدایا ....سید و آقای مارو برسون...




حضرت واژه ی برخاستن از پا افتاد...

تمام شد...

مرغ از قفس پرید...

ندا داد جبرئیل

اینک شما و "وحشت دنیای بی علی"....

+وا عَلیّاهْ

+تموم شد...شب بیست و یکم هم تموم شد

فقط میمونه شب بیست و سوم ...آخرین شب قدر امسال...

میره تا سال بعد....سال بعد کی مرده و کی زنده...

+مرا دعا کن ای دوست...دعای تو خوب است...

+التماس دعا

+راستی توی تلگرام کانال زدم اگه دوست داشتین عضو بشین مچکرم

+majnotebooke@

نجف...

فصل انگور نجف شد...

بطلب آقا جان...

دلم حرم میخاد...به مقدار زیاد...دلم نجف میخاد...

شب جمعست...ارباب شب زیارتیته...خاستم بگم این گناهکار دل تنگته آقا...

ببرم حرم....

حقیقت تلخ

این یه حقیقت تلخه که

اگه اینترنت قطع بشه خیلیامون خیلی تنهامیشیم 

#نسل ما نسل معتاد به اینترنت نیس...نسل ما نسل تنهایی که برای فرار از تنهاییش ب اینترنت پناه میبره...


Designed By Erfan Powered by Bayan