ســیــب...

از دلــــ نوشـتـه هــآی مــن..

ناخنش را دارد میکشد روی تخته.... جمعه....

کاش

تا ابد خط بخورد از تقویم

این کابوس لعنتی

که اسمش را جمعه گذاشتند...

+خالی تر از همیشه..

+عنوان:نغمه افشار.

بوی عطرت نمی آید... کاش نفس نکشم...

این که بعضی وقتها 

ندانی

نفهمی 

خیلی بهتر است...

بعضی از این دانستن ها  بهانه ی نفس کشیدن را 

میگیرد از من...

بعضی وقتها باید خودت را به نفهمی بزنی خیلی بهتر است...

+نفس میکشم...

بوی عطر تو نمی آید 

آه این نفس کشیدن چه فایده ای داره...

تولدم مبآرک....

هآی هآی روی روی کیکت شمع بگذاری...
هآی هآی بخندی...
شآد باشی مثل یک کودک پنج ساله و غمگین باشی مانند شاید یک پیر مرد..
مرگ فقط نزدن قلب نیست.....
مرگ خیلی چیز هاست...
شاید همین تناقض بین خودت و خودت  هم مرگ است...
+اعصابم دیگر بهم ریخته است این هوا خود به خود غمگین میکند عادم را:(
+تولدم مبارک باشد:)

۱ ۲
Designed By Erfan Powered by Bayan