هستی...
در گم ترین آرزو هایم.. ..
در آن ته ته ته چشم هایم...
هستی...
برق نگاهت هست...
هنوز هم وقتی یاد چشم هایت می افتم
دلم میلرزد....
اصلا دلم که هیچ
تمام زندگی ام میلرزد..
گم ترین آرزوی من...
مرا یادت هست؟
من که تو را یادم نیست...
به خیال خودم فراموشت کردم...اصلا از عمد تو را در گم ترین جای آرزو هایم گذاشتم...
از تو چه پنهان هر شب پیدا شدنت را انکار میکنم...
انکار میکنم که پر رنگ ترین آرزو ی منی...
انکار میکنم که هر وقت یادت می افتم تمام وجودم اشک میریزد...
انکار میکنم که دلم برایت تنگ شده...
گم ترین آرزو ی من مرا یادت هست؟
- پنجشنبه ۱۹ فروردين ۹۵