ســیــب...

از دلــــ نوشـتـه هــآی مــن..

اه اه بازم ولنتاین:\

بابا 

گرفتارمون کردیم چه وضعشه آخه این ولنتاین:\

دو دیقه میریم تلگرام کلا دارن درمورد ولنتاین و کوفت صحبت میکنن

بر میگردیم اینستاگرام انگار افتادی تو یه جعبه شکلاتو رز سرخ

میریم بیرون حالمون عوض شه  کلا دو قدم نرفته منصرف میشیم

:(((((

اه اه

+نویسنه اعصاب ندارد:| 

+آنگونه ام که خواب قبولم نمبکند..


بهمنِ وجود

من اینجا..

در بهمن ترین بهمن سال

یخ زده از درون...

در گیر با این تیک های عصبی

میخندم

بلند..

بلند...

میترسم از این

قهقه هایی ک بی شباهت به فریاد های مستانه نیست

میترسم از خودم

از این بازیگر ماهری که خوب نقش هایش را بازی میکند

چشم های گود شده تا استخوان گونه

و لبخندی لعنتی تر از این سرما

:)

شیر کاکائو😻

بعضی وقتا که حالم بده

هیچ چیز و هیچ کس تو  دنیا نمیتونه حالمو خوب کنه

جز یه لیوان شر کاکائو ی داغ😻

حس خوب اصلا یعنی همین حس نوشیدن شیر کاکائو😽

وقتی حالتون بده امتحانش کنید!

عشقی به اسم برف 😚

خوبه ک آدم دوستایی داشته باشه ک وقتی حالت بده حالتو خووب کنن عالی حتی..

من خودم بلد نیستم حال خودمو خوب کنم

کلا مرسی ازبودنتون😋

...............

لذتی باحال تر از این هست ک مثله دختر بچه های پنج ساله نصف شب با بابات بری برف بازی

حتی باحال تر از اون که وسط برف دم غروب باشه بزنی به دل خیابون و حال کنی😍

هر چنذ تهش مجبور باشی از سیل جمعیتی ک با گلوله برفیاشون بهت حمله میکنن

سینه خیز برگردی خونه

...............

چی تو 

عمق چشماته که من

از زمینو زمان عاشقانه بریدم..

............

دل تنگی میکشتم

و من باز هم این جسد متحرکی که

هر روز نفس میکشد و به خیال دیگران

هنوز زنده است،

..

خوب شو:(

شاید به نظر نیاد ولی خیلی برام مهمی

بیشتر از خودم...

خیلی بیشتر..

انقد از دیدنت روی تخت بیمارستان حالم بد شد 

که وقتی اومدم بیرون مثه دیوونه ها تو خیابون گریه میکردم...

اصلنم مهم نبود که شب که اومدم خونه مریض شدم و حالم بدتر شد

مهم نیود که کسی چی فکر میکنه 

مهم این بود که حالت خوب نبود..

مهم تو بودی...

بدون که برام مهم تر از اون چیزی هستی که فکر میکنی..

+ گریه هم نکن

+مخاطبشم مونثه:)

+موندنی هستی موندنی تر باش:):)

دوباره

میخوام دوباره ینویسم

دوباره رفتم  نمیدونم چرا

و نمیدونم چطوری تونستم تحمل کنم که ننویسم هر شب...

راستی سلام!

...........

بازم زمستون و بازم بهترین اتفاقای عمرم:)

خوش اومدی به دنیا عزیز جانم 

تو:) 

برف:)

سرما :)

بارون:)

مگه میشه اینارو داشت و با وجود تمام دردا نخندید و شاد نیود؟

.........

دوباره مثل قبل باش ..

شاد

خوب

خوشحال

بخند تا با خندت حالم خوب باشه....

حتی اگه خوب نیستی بهم دروغ بگو که خوبی

بزار این موی باریک امیدم پاره نشه..

بمون

بخند

باش:)

هیچ فرقی نکرده...

هیچ چیز هیچ فرقی نکرده

بازم هم هر روز صبحدگل میزارم تو گلدون شیشه ای کنار میز

وقتی از بیرون میام پالتومو با یک بولیز بافتنی عوض میکنم..

موهای بسته شدمو باز میکنم

خونه رو مرتب میکنم

یه لیوان چای میریزم و منتظر میمونم ک بیای و انقدر به از پنجره بیرون زل میزنم تا آسمون سیاه و تاریک بشه..

دوباره چای میزارم 

چای دوس داری خیلی دوس داری...

میدونی بعضی وقتا گریم میگیره ....ازت بدم میاد که نیستی ...ازت بدم میاد که نمیای..

چای سرد میشه..

چای سرد شده رو هم که دیگه نمیشه خورد میشه؟ نه...

میبینی هیچ چیز هیچ فرقی نکرده فقط من دلسرد تر شدم...

+متن کوتاه

کشتی و گذر کردی دستان دعا پشتت.. بر گود گلویم ماند جا پای هر انگشتت..

 از چشمای خاکستری خوشت میومد...چشمای من مشکی بود..
از موهای فر و بلوند خوشت میومد...موهای من صاف و مشکی بود...
ولی من عاشق هیولای عصبانی بودم ک حتی به خودش زحمت نمیداد بروم لبخند بزنه...یا مثلا بگه دوسم داره...یا اینکه بگه دلش برام تنگ شده...
ولی من حاضر بودم با عشق هیولای دوست داشتنیمو تحمل کنم...
همه ی دنیامخلاصه میشد توی نگاه تو...
رفتم نقاشی یاد گرفتم میخاستم رو تابلو حکت کنم که اگه یه وقت فراموشی گرفتم چهره ی تو یادم بمونه...
حاشیه تمام کتابام عکس تو بود...
وقتی تابلومو بهت دادم شکستیش...گفتی ازم متنفری گفتی برم و دیگه حتی بر نگردم...فقط گفتی و گفتی...
صدای شکسته شدن چیزی رو تو وجودم شنیدم...
تمام غرورمو زیر رگبار کلماتت له کردی...
میدونی دیگه دلی نمونده تا دوست داشته باشم...
بعضی وقتا فک میکنم حتی خودت هم بحالم بغض میکنی...
انقدر دوستت داشتم ک نفهمیدم تمام علایقت بر میگشت به یه عشق قدیمی...
به یه آدم که مطمئنا من اون آدم نبودم...
لعنتی دیوونه کننده تر از این وجود داره ک حتی یه ثانیه هم دوستم نداشتی؟
+یهو دلم خاس اینو بنویسمش

الهی و ربی من لی غیرک...

خدا

من هیچوقت بنده خوبت نبودم اون بنده ات هم نبودم  که همیشه به یادت باشم

من اون آدم بده ی توی داستانم که همیشه ته قصه پشیمون میشه...

خدایا دوباره رسیدیم به این ته قصه...این آدم بده بازم پشیمونه..

خدا 

من کی رو جز تو دارم؟اگه منو از در خونت برونیم من کجا برم؟

حتی اگه منو‌بیرونم کنی از در خونت...نمیرم..انقد الهی و ربی من لی غیرک میگم که ببخشیم

خدا

من از خودم به تو پناه آوردم....دستمو بگیر...خدا دستمو نگیری زنده نمیمونم به عزت و شرف لا اله الا الله....

خدا

هممون یه دعای مشترک داریم 

خدایا ....سید و آقای مارو برسون...




حضرت واژه ی برخاستن از پا افتاد...

تمام شد...

مرغ از قفس پرید...

ندا داد جبرئیل

اینک شما و "وحشت دنیای بی علی"....

+وا عَلیّاهْ

+تموم شد...شب بیست و یکم هم تموم شد

فقط میمونه شب بیست و سوم ...آخرین شب قدر امسال...

میره تا سال بعد....سال بعد کی مرده و کی زنده...

+مرا دعا کن ای دوست...دعای تو خوب است...

+التماس دعا

+راستی توی تلگرام کانال زدم اگه دوست داشتین عضو بشین مچکرم

+majnotebooke@

۱ ۲ ۳ . . . ۱۱ ۱۲ ۱۳
Designed By Erfan Powered by Bayan