سـلآم بــــر آن
آقــــایی کــه
پـــدرش
بــدن درهــم اش را
از روی زمــین
جـــــمــع کـرد...
- پنجشنبه ۳۰ مهر ۹۴
نظرات (۱)
اَز این فَراقِ تو آقا به چِشمامْ
یه ذَره همْ نموندِه دیگِه سویی
یِه روز میشه مَنم بِگم تو پُستامْ
مَن و حرَم ، هَمین الانْ ، یِهویی...
اللهّم ارزُقنا کَرْبَلا...
یه ذَره همْ نموندِه دیگِه سویی
یِه روز میشه مَنم بِگم تو پُستامْ
مَن و حرَم ، هَمین الانْ ، یِهویی...
اللهّم ارزُقنا کَرْبَلا...
الهم الرزقنا حرم...
درباره من
وقتی تو نیستی...
شادی!
کلام نا مفهومیست
و دوستت دارم
رازی است که در میان حنجره ام دق میکند...
و من چگونه بی تو نگیرد دلم
اینجا
که ساعت و
آیینه و
هوا
به تو معتادند...
شادی!
کلام نا مفهومیست
و دوستت دارم
رازی است که در میان حنجره ام دق میکند...
و من چگونه بی تو نگیرد دلم
اینجا
که ساعت و
آیینه و
هوا
به تو معتادند...
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
پیوندها
پیوندهای روزانه